پیرنیا در پی ترک دانشگاه و با هدف احیای میراث معماری کهن و اصیل ایرانی ، با سمت مسئول دفتر فنی وزارت فرهنگ ، به کار طراحی و ساخت مدارس ارزان قیمت اما محکم و زیبا در تهران و شهرستانها پرداخت که آن تعداد از آنها که باقی مانده اند ، با کتیبه ای کاشی که بر سردر آنها نقش بسته قابل شناسایی است . طرح احداث این مدارس (بیش از سیصد مدرسه ) که طی هجده سال (1332 ـ 1350ش ) تداوم یافت ، بعدها از طرف یونسکو به عنوان نمونة مدارس ارزان قیمت ، برای کشورهای جهان سوم معرفی شد . همچنین متولیان اصل چهار ترومن براساس این طرح به احداث چندین مدرسه در سراسر جهان پرداختند . پیرنیا در 1344 ش معاون ادارة کل ابنیة تاریخی وزارت فرهنگ و هنر شد و یک سال بعد در پی تأسیس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ، معاونت فنی آن سازمان را عهده دار گردید که تا 1360 ش (زمان بازنشستگی ) در آن مقام باقی ماند .
مجموعه
فعالیتهای پیرنیا از 1324 تا 1360 ش در دو محور مشخص به انجام رسید ؛ نخست
، طراحی و ساختمان سازی و دیگر ، تحقیق جدی در زمینة معماری سنتی و شیوه
های مرمت و نگهداری بناهای اسلامی ایران و اقدامات عملی در این زمینه که
مهمترین و ارزشمندترین بخش فعالیتهای وی را تشکیل می داد و حاصل آن دهها
مقاله تحقیقی مختلف درباره معماری ایران و هنرهای وابسته به آن و نیز مرمت
صدها ساختمان و بنای قدیمی است . همچنین ، وی از 1344 شمسی به بعد ، همراه
با وظایف و مسئولیتهای دولتی ، به تدریس معماری سنتی ایران با تحلیلهای
علمی در دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکده های معماری
دانشگاههای ملی (شهید بهشتی ) ، فارابی ، علم و صنعت ، پردیس اصفهان و دیگر
مؤسسات معماری اشتغال داشت که تربیت گروه زیادی از مهندسان و معماران آشنا
به معماری سنتی و اصیل ایران ، حاصل آن است . آشنایی پیرنیا با معماری
سنتی ایران در تمامی ابعاد آن اعم از مصالح ، سازه و شیوه های ساخت و ساز
بنا و برپایی شهرها و روستاها او را در زمره استادان برجسته و منحصر به فرد
معماری سنتی ایران و یکی از پایه گذاران مرمت و احیای آثار تاریخی کشور طی
نیم قرن اخیر قرار داد ، آنچنانکه به دریافت لوح افتخار از سوی سازمان
میراث فرهنگی کشور ، عضویت افتخاری در فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و
کسب دکترای افتخاری از دانشگاه تهران (1373ش ) نایل آمد .
افزون بر
معماری ، که حوزة تخصصی پیرنیا محسوب می شد ، او در ادبیات ، نقاشی ،
خوشنویسی و موسیقی نیز دستی داشت و نظریه معروفش دربارة «چهار اصل مشترک
هنرهای ایرانی ـ اسلامی » نیز از همین آشنایی با دنیای متنوع فرهنگ و هنر
ایرانی ـ اسلامی ، نشأت می گرفت . وی همچنین به زبانهای عربی و عبری احاطه
داشت ، زبان فارسی پهلوی را بخوبی می دانست و با خط میخی نیز آشنا بود .
پیرنیا در نهم شهریور 1376 ، پس از یک دوره بیماری طولانی ، درگذشت و در دانشکده معماری دانشگاه یزد به خاک سپرده شد .
نظریات نوین پیرنیا در معماری ایرانی ـ اسلامی
و تحقیقات گستردة پیرنیا در خصوص معماری ایرانی ، بویژه معماری ایرانی ـ
اسلامی ، به طرح نظریات نوینی دربارة معماری ایرانی انجامید که جملگی در
تألیفات متعدد وی منعکس است . «اصول چهارگانه هنرهای ایرانی ـ اسلامی » از
جمله معروفترین نظریات اوست که به زعم وی ملاک «اسلامی » بودن هنر به شمار
می رود . این چهار اصل که پیرنیا ، به تبع تخصص خود ، کاربرد آنها را بیشتر
در بخش معماری مورد توجه قرار داده است ، عبارت اند از : 1- مردم واری یا
مردم داری که همان رعایت مقیاسهای انسانی به شکل مطلوب و براساس رفع
نیازهای انسانی است ؛ 2- خودبسندگی ، به مفهوم حداکثر استفاده از امکانات
در دسترس و مصالح «بوم آورد» (برای نمونه مسجد بسیار کهن «فَهْرَج » در
استان یزد) ؛ 3- پرهیز از بیهودگی ، به معنای دوری از افزوده های غیرضروری
(به زعم وی ، در معماری اسلامی ، حتی مواد و مصالح تزیینی نیز با هدف تزیین
مورد استفاده قرار نگرفته است) ؛ 4- درونگرایی که بیش از سه اصل دیگر ،
تأثیرات مذهب را نمایان می سازد . به گفته وی ، «درون گرایی و کشش معماران
ایرانی به سوی حیاطها و پادیاوها (جایگاه شستشو ) و گودال ، باغچه ها و
هشتیها و کلاه فرنگیها که شبستانها و نهانخانه های عشرت را گرداگرد خود
گرفته و محیطهای دلکش و خودمانی به وجود آورده ، از دیرباز جزو منطق معماری
ایران بوده است ». «باغها نیز از همین امر تبعیت کرده و معمولاً دورتادور
آن با دیوار محصور بوده است » .
چهار اصل فوق را ، اصل دیگری تکمیل می کند که به زعم پیرنیا ، مختص معماری ایرانی ـ اسلامی است
. این اصل که وی آن را «نیارش و پیمون » می نامید ، معمار ایرانی را در هر
سه مرحله اساسی معماری یعنی طرح و محاسبه و اجرا ، به بهترین نحو یاری می
کرد . نیارش به معنای عوامل نگهدارنده بنا ، عبارت است از «مجموعة امور
محاسباتی و استاتیکی به انضمام مصالح شناسی و استفاده از مناسبترین و
کمترین مصالح » . پیمون ، ضوابطی است که به منظور تعیین و حفظ تناسب بین
اجزای بنا رعایت می شد . «پیروی از پیمون ، هرگونه نگرانی معمار را درباره
نازیبایی یا نااستواری ساختمان از میان می برده است » .
«سبک شناسی معماری ایران »
، دیگر نوآوری پیرنیا برای بازشناسی هویت معماری ایرانی است . وی بر آن
بود که انتساب نامهایی چون مغولی و تیموری و قراقوینلو به سبکهای مختلف
معماری ایرانی ، تفکیک بناهای ساخته شده به یک سبک در ادوار مختلف تاریخی
را دشوار می سازد و رفع چنین مشکلی در گرو تعیین نامهای منطقی و مناسبی است
که شناخت سبک شناسی معماری ایرانی را بسهولت میسر سازد . ازینرو ، وی به
پیروی از سبک شناسی شعر فارسی ، سبکهای معماری ایرانی ـ اسلامی را از طریق
انتساب به زادگاه آنها ، به چهار دستة خراسانی ، رازی ، آذری و اصفهانی
تقسیم کرده است .
توجه به اصول
شهرسازی ایرانی ، بویژه دو اصل «رون » (توجه به جهت ) و «پنام » (عایق ،
آفتابگیر) و نظریاتی درباره «ارمغانهای ایران به جهان معماری » از دیگر
نوآوریهای پیرنیا در زمینه پژوهش در خصوص معماری ایرانی ـ اسلامی به شمار
می رود . به گفته وی ، گنبد ، زاده نبوغ ایرانی و انتقال آن به مغرب زمین
موجب تحول چشمگیری در معماری آن سامان بوده است . «پادیاو» ، دیگر عنصری
است که به زعم پیرنیا ، از «ارمغانهای ایران به جهان معماری » است .
توجه
به همبستگی میان معماری اصیل ایرانی با ردیفهای موسیقی دستگاهی ، از دیگر
نکته سنجیهای پیرنیا به شمار می رود . میدان نقش جهان اصفهان ، از جمله
مواردی بود که وی در این خصوص بدان مثال می زد . این نظریه گویای همان اصول
مشترک چهارگانه ای است که به زعم پیرنیا، هنرهای ایرانی ـ اسلامی واجد آن
است و هنرمندان ایرانی ، بیش از سایر هنرمندان مسلمان ، مقیّد به رعایت آن
بوده اند .
تأکید پیرنیا بر ضرورت
وجود «روح اسلامی » در هنرهای اسلامی و بویژه معماری ، به حدّی بود که
پیشنهاد استنباط آیات و احادیث مرتبط با معماری را (توسط علمای دین )، به
منظور جلوگیری از بیهوده کاری ، مطرح کرده بود و خود بر آن بود که آیات و
احادیث اسلامی ، در طی قرون متمادی ، بر شکل گیری هنرهای اسلامی اثر بسیاری
نهاده . او همواره بر ضرورت تلاش جدی برای رفع انقطاع در معماری اصیل و
سنتی ایران ، که از اواسط دوران قاجار به این سو گریبانگیر آن شده بود و
نقاشی و ادبیات و موسیقی را هم دربر می گرفت ، تأکید می ورزید . قابل
استفاده و روشمند و روزآمد کردن شیوه های معماری کهن و تبدیل آن به درسهای
علمی و نظری برای ارائه به دانش آموختگان جدید ، گردآوری و ثبت نزدیک به
هیجده هزار واژه و اصطلاح اصیل فارسی دربارة معماری سنتی و بومی ایران و
بعضاً جایگزینی آنها به جای واژه های بیگانه در دانش معماری امروز (همچون
بوم آورد ، نکینر ، افریز ، پیمون ، پنام ، نیارش ، آمود)، حفظ و احیای
بسیاری از شیوه های ترسیم و اجرا و آماده سازی بنا و تلاش برای معرفی هنر
اسلامی بویژه مکتب هنری ایرانی ـ اسلامی ، از دیگر خدمات ارزشمند پیرنیا
بود .
نظریات و آرای پیرنیا درباره معماری ایرانی ـ اسلامی ، در کتابها ، مقاله ها ، مصاحبه ها و سخنرانیهایی منعکس است که در فاصلة سالهای 1347 تا 1375 ش تألیف ، تدوین و یا بیان شده است . «سبک شناسی معماری ایران » ؛ «در و پنجره در معماری ایران » ؛ «بازار ایران » ؛ «بادگیر و خیشخان » ؛ «مسجد جامع فهرج » ؛ «تویزه ـ قوس ـ دور» ؛ «خیز و اندام گنبدهای ایرانی » ؛ «طاق ، گنبد» ؛ «بیماری بولوار» ؛ «خانه های خدا در ایران زمین » ؛ «ارمغانهای ایران بجهان معماری : گنبد ، پادیاو ، جناغ و کلیل » ؛ «مردم واری در معماری ایران » ؛ «معماری مساجد ایران ، راهی به سوی ملکوت » ؛ «خانه ایرانی » ؛ «باغهای ایرانی » ؛ «شهرسازی و معماری سنتی ایران » ؛ راه و رباط (با همکاری کرامت الله افسر) و آشنایی با معماری اسلامی ایران عمده ترین آثار وی به شمار می آیند .