مدینه العرفا

مشاهیر شهرستان نایین

مدینه العرفا

مشاهیر شهرستان نایین


شهید دکتر شمس الدین حسینی نایینی در سال 1312 در سلطان نصیر نایین در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. وی در سن 4 سالگی از داشتن پدر محروم گردید و نزد مادر بزرگش پرورش یافت. از کودکی طعم رنج را چشید و در میان مردم محروم زیست و از نزدیک با دردهای مردم ستمدیده و مستضعف آشنا بود. وی مدتی از دوران تحصیل را در اصفهان بود و سپس در مدرسه صدر به کسب معارف اسلامی پرداخت. ادبیات را نزد حاج احمد آقا یکی از فضلای حوزه آموخت و در محضر درس مرحوم حاج سید محمد حسین عالم نجف آبادی و آیت ا... زنجانی حاضر می‌شد.

شهید دکتر حسینی درس تفسیر و نهج البلاغه را از محضر زاهد بزرگ حاج میرزاعلی شیرازی آموخت و پس از پایان دوره مقدمات و سطوح برای تکمیل معلومات ابتدا به قم و سپس به تهران رفت و از محضر آیات عظام طالقانی، حائری، شهید مطهری و راشد کسب تجربه کرد. وی موفق به اخذ درجه لیسانس از دانشگاه الهیات و معارف اسلامی شد، سپس در همان دانشگاه فوق لیسانس گرفت و پایان نامه تحصیلی خود را تحت عنوان جهاد در راه اسلام نگاشت و برای تکمیل معلومات خود بار سفر بست و در کشور هندوستان در دانشگاه اسلامی علیگره که از بزرگترین دانشگاه‌های جهان اسلام است تحت نظر فیلسوف محقق استاد کلب عابد رساله دکترای خودش را تحت عنوان فلسفه دعا و مقایسه دعای اسلام با سایر ادیان نگاشت

M.Rahimi.jpg

مصطفی رحیمی (زادهٔ ۱۳۰۵ هـ.ش در نائین، اصفهان ـ درگذشتهٔ ۹ مرداد ۱۳۸۱ در تهران) روشنفکر غیر دینی ، حقوقدان ، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم ایرانی است.

رحیمی در دهه چهل شمسی با ترجمه‌هایی از سارتر، دوبوار، کامو، برشت و ... در شناسایی مکاتب فلسفی و هنر و ادبیات غرب در فضای روشنفکری آن زمان کوشید. او دارای تألیفات متعددی، خصوصاً دربارهٔ جایگاه و نقش روشنفکر در اجتماع است.

زندگی نامه

مصطفی رحیمی در سال ۱۳۰۵ هـ.ش در نایین متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به پایان رساند و برای تحصیلات دوره اول دبیرستان به یزد رفت و دوره دوم دبیرستان را در اصفهان خواند و سپس به تهران آمد و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۳۷ به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن دوره دکتری حقوق را گذراند. در پاریس با افکار ژان پل سارتر آشنا شد. در بازگشت به تهران وارد دادگستری شد. در سال‌های دهه ۴۰ به ترجمه پرداخت، و مدتی در دانشگاه تهران به تدریس ادبیات غرب اشتغال داشت.

در روزهای اواخر دیماه ۱۳۵۷، روزنامهٔ آیندگان در شماره‌ دهم دیماه، نامه‌ای را با امضای دکتر مصطفی رحیمی، خطاب به سید روح‌الله خمینی، مبنی بر دلایل شخص‌اش در مخالفت با مدل حکومتی «جمهوری اسلامی» منتشر کرد. عنوان نامه بود: «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم.»

وی در بخشی از نامه می‌نویسید :«آن چنان که من می‌فهمم، جمهوری اسلامی یعنی آن که حاکمیت متعلق به روحانیون باشد.» این در حالی است که در پیش نویس قانون اساسی که به امضا و تأیید سید روح‌الله خمینی رسید ولایت فقیه وجود نداشت و در مجلس خبرگان به پیشنهاد سیدمحمد کیاوش ، عبدالرحمن حیدری و حسن آیت وارد قانون اساسی شد.مصطفی رحیمی سه سال بعد از نگارش نامه‌اش خطاب به روح الله خمینی در روزنامهٔ آیندگان، به علت نوشتن متنی به اسم «عصرانه حکومت قانون» در سال ۱۳۶۰ بیش از سه ماه بازداشت شد. وی در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۸۱ درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده شد.

جداد و انساب جلوه

حکیم الهی میرزا ابوالحسن جلوه یکی از دانشوران جهان تشیع است که در عصر قاجار چون ستاره ای فروزان در آسمان حکمت درخشید و با تلاشی ارزشمند و کوششی وافر مشعل حکمت را در این عصر روشن نگاهداشت . حکیم جلوه از لحاظ نسب به سلسله ای از سادات طباطبا انتساب دارد که از طریق پدر به امام حسن مجتبی علیه السلام و از طریق مادر به حضرت امام حسین علیه السلام می رسد و یکی از اجداد او سید بهاءالدین حیدر است که در قرن هفتم در زواره می زیست و زمانی که قوم وحشی مغول به این شهر یورش آوردند این سید وارسته چون شیر شجاع رهبری دفاع مردم این شهر در مقابل مهاجمان را عهده دار گردید و سرانجام به دست خونخواران مغول به شهادت رسید و در خانه اش دفن گردید و مرقدش اکنون زیارتگاه مردم می باشد.
نسب جلوه پس از شش واسطه به متکلم و حکیم مشهور میرزا رفیعای نائینی می رسد و جلوه خود در نامه دانشوران ناصری ذیل شرح زندگانی خویش به این نکته اشاره دارد.
رفیع الدین طباطبایی یکی از حکمای معروف شیعه است که با استفاضه از محضر علمایی چون شیخ بهائی ، میر فندرسکی و شیخ شوشتری در اقیانوس اندیشه به غواصی پرداخت و ثمره تلاشهای علمی او تالیفات ارزشمندی چون حاشیه بر صحیفه سجادیه ، شرح اصول کافی و ثمره شجره الهیه می باشد که از عمق تفکرش حکایت دارد. علامه مجلسی از او به عنوان سومین استاد اجازه ، حدیث ذکر می کند.

دوران کودکی و نوجوانی جلوه

((سید محمد مظهر)) پدر جلوه از شعرا و حکمای دوره قاجاریه است که برای تکمیل دانسته های طبی و ادبی خویش راهی هندوستان گردید و مدتها در این سرزمین اقامت داشت و در سال 1238 ق . در احمد آباد گجرات هند صاحب فرزندی شد که او را ابوالحسن نامید، همان شخصی که بعدها به میرزا ابوالحسن جلوه مشهور گردید.
((مظهر)) به تقاضای برادرش میر محمد حسین دوم که انسانی فاضل و پروا پیشه بود همراه خانواده از هند به اصفهان آمد و غالبا در مولد و موطن خود یعنی زواره اقامت داشت تا آنکه به سال 1252 ق . در این شهر دارفانی را وداع گفت و در جلو بقعه پدرش - فقیه نامدار میر محمد صادق طباطبایی مدفون گردید. در این هنگام جلوه دوران نوجوانی را سپری می نمود و چهارده سال داشت . او تحصیلات مقدماتی ، قرائت و ادبیات فارسی و بخشی از علوم عربی و حتی خط و کتابت را در زواره فرا گرفت و با وجود آنکه در این دوران از دست دادن پدر روانش را آزرده ساخته بود از کسب دانش دست بر نداشت . چنانچه خود در شعری می گوید:
با همه سختی و رنج محنت ، نگذشت
جز پی تحصیل این شب و سحر من

تحصیل در اصفهان و تهران

آن عنصر سخت کوش با وجود آنکه امکاناتی نداشت به منظور پیگیری تحصیلات ، موطن خود را به قصد اصفهان ترک گفت . مدرسه ای که حکیم جلوه در آن اقامت گزید از بناهای امیر محمد مهدی معروف به حکیم الملک (از نوادگان سید روح الله طباطبائی اردستانی ) است . حجره ای که جلوه در این مدرسه انتخاب کرد و در آن بیتوته نمود همان جایی است که سید حسین طباطبائی متخلص به مجمر شاعر زواره ای در سال 1209 در آن اقامت داشت .
در این حال شوق تحصیل ، تقکر و تحقیق در سراپای وجود جلوه موج زد و طبق حقیقت جویی او با اندیشه های دینی بخصوص افکار فلسفی و عرفانی آشنا گردید. چنانچه خود می نویسد: ((چون فطرتها در میل به علوم مختلف است خاطر من میل به علوم عقلیه کرد و در تحصیل علوم معقول از الهی و طبیعی و ریاضی اوقاتی صرف کردم .))
جلوه در اصفهان از محضر علمایی چون میرزا حسن نوری ، میرزا حسن چینی و ملا عبد الجواد تونی خراسانی بهره برد و اصولا در پیمودن طریق حکمت به موازات شرکت در دروس این اساتید مطالعات شخصی داشت و در این راه آنی نیاسود و در بحثهای فلسفی و عرفانی با طلاب کاملا موفق بود.
در سال 1273 ق . در حالی که جلوه 35 بهار را پشت سر نهاده بود اصفهان را ترک کرد و به قصد تهران عزیمت نمود. مدرسه ای که در تهران جلوه به منظور اقامت در آن برگزید دارالشفا نام داشت که نخست به دستور فتحعلی شاه برای بیمارستان ساخته شد ولی بعدها به صورت مدرسه در آمد.
جلوه در این مدرسه به مدت 41 سال به تدریس حکمت و فلسفه و ریاضیات مشغول بود و در عصر نامبرده آقا محمد رضا قمشه ای و آقا علی مدرسی و جلوه سه استاد کامل فلسفه و حکمت به شمار می رفتند که کاروانی از دانشوران و مشتاقان معرفت از حوزه تدریس آنان استفاده می کردند و با رحلت آن دو حکیم در دوره ناصری علوم عقلی به مجلس ‍ درس جلوه انحصار یافت و بعد از حاج ملا هادی سبزواری در مکتب وی فلسفه جان تازه ای یافت . او در گوشه این مدرسه پارسا و بی پیرآیه ، فروتن و اندیشمند می زیست و می کوشید تا جانهای تاریک را به نور حکمت روشن کند. فارغ از نام و نشان زندگی زاهدانه ای را می گذراند و در حدود نیم قرن پرتوی از اندیشه های خود را در اختیار شاگردانی قرار داد که خود بعدها در عصر خویش دانشوران مشهوری به حساب می آمدند.

محمدرضا جلالی نائینی (زاده : ۱۲۹۳ نائین درگذشت : ۱۱ فروردین ۱۳۸۹ تهران) روزنامه نگار، وکیل، سیاستمدار، نماینده مجلس سنا و محقق و زبانشناس و قرآن پژوه [۱] بود. وی در سالهای پس از دهه ۲۰ به فعالیت سیاسی و روزنامه نگاری روی آورد و از همراهان دکتر محمد مصدق در نهضت ملی شدن صنعت نفت بود. پس از کودتای ۲۸ مرداد به کار وکالت اشتغال یافت. در سالهای دهه پایانی حکومت پهلوی و اعلام فضای باز سیاسی به عضویت مجلس سنا درآمد. وی پس از انقلاب فعالیت سیاسی را کنار نهاد و به کار تحقیق در زمینه ادبیات و هندشناسی پرداخت.انتشار متن فارسی اوپانیشادها به تصحیح وی و دکتر تاراچند فیلسوف و مورخ و دولتمرد برجسته هندی و ترجمهٔ سرودهای ریگ ودا که قدیمی‌ترین سند زنده قوم آریایی هند است و همچنین تصحیح و انتشار نسخه‌ای از دیوان حافظ که بی شک کامل ترین دیوان حافظ به چاپ رسیده می باشد از جمله اقدامات وی است. به پاس خدمات وی پیرامون هندشناسی دانشگاه بنارس به وی درجهٔ دکتری اعطا کرد




محمد کریم پیرنیا ، از استادان برجسته معماری سنتی ایران و پایه گذار نگرش نوین به فرهنگ و تاریخ معماری ایرانی ـ اسلامی است . وی در ۱۳۰۱ ش ، در یزد ، در خانواده ای اهل علم در یزد به دنیا آمد

پدرش میرزا صادق خان نائینی ــ پزشک حاذق و شیمیدان نامی ، و از خوشنویسان و هنرمندان چیره دست نائین که به یزد تبعید شده بود ــ و مادرش حشمت الملوک رحیمی دختر محمدحسین خان رحیمی ، از خانواده خوانین یزد ، بود . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به پایان برد و در 1319 ش ، در زمرة نخستین دانشجویان دانشکدة هنرهای زیبای دانشگاه تهران ، در رشتة معماری به تحصیل پرداخت . فضای حاکم بر دانشکدة هنرهای زیبا در آن سالها ، به پیروی از دیدگاههای آندره گدار ، رئیس دانشکده ، سیرو ایرانشناس فرانسوی و چند استاد فرانسوی دیگر ، فضایی اروپایی بود ، و معماری سنتی ایران کاملاً مهجور بود و این امر با دیدگاه ایرانی ـ اسلامی پیرنیا که در یزد ، کانون معماری اصیل ایرانی ، شکل گرفته بود ناهمخوانی آشکاری داشت . ازینرو در 1324 ش تحصیلات دانشگاهی را نیمه تمام رها کرد و به منظور کسب دانش ، به محضر استادانی چون ابوالقاسم صابری  معارفی ، و حسینعلی معروفی شتافت که به قول پیرنیا، هریک «به اندازة دانشگاهی ، علم و هندسه و هنر داشتند».

پیرزاده نائینی ، حاج میرزا محمدعلی ، جهانگرد صوفی مشرب دورة قاجار. نیای دوم وی از تاجران تبریز بود که به یزد مهاجرت کرد و فرزند او محمدحسن (متوفی 1250)، پدر بزرگ پیرزاده ، در نائین به سلک مریدان عبدالوهاب بن عبدالقیوم نائینی ، از مشایخ نوربخشیه و مشهور به پیر (متوفی 1212)، پیوست و با نوة او ازدواج کرد. ازینرو، چون فرزندان و نوادگان محمدحسن از احفاد دختری عبدالوهاب بودند به پیرزاده شهرت یافتند (اعتمادالسلطنه ، ص 274؛ بلاغی ، 1369 الف ، ص 8 ـ9؛ همو، 1369 ب ، ج 1، ص 191). همچنین گفته می شود که این شهرت لقبی بوده که رضاقلی سوادکوهی مشهور به میرزا صفا (متوفی 1291) به پیرزاده داده بوده است (معصوم علیشاه ، ج 3، ص 744).

پیرزاده در نائین و احتمالاً در 1251 زاده شد. وی پس از وفات پدرش در 1272 به تهران آمد و دست ارادت به استاد غفّار نجّار (متوفی 1306) داد و حدود سه سال در خدمت وی بود (همانجا؛ پیرزادة نائینی ، مقدمة افشار، ص پنج ؛ برای شرح احوال استاد غفّار نجّار رجوع کنید به معصوم علیشاه ، ج 3، ص 234).

میرزا حسین امامی نایینی محقق فاضل، دومین فرزند حجت الاسلام میرزا محمود امام جمعه، ملقب به خلاق المعانی، محقق و مؤلف در تاریخ و فرهنگ و همچنین دبیر آموزش و پرورش اصفهان که در سال 1293 ش در محله کلون در نایین به دنیا آمد. به شواهد عقدنامه‌ها و برخی اسناد موجود، خاندان امامی نایینی از حدود هشت قرن پیش تاکنون در نایین مصدر مقامات روحانی، شرعی و علمای این شهر بوده‌اند. نسبت این خانواده به شرف الدین علی قزوینی در اواخر قرن ششم هجری می‌رسد. نامبرده که در مناطق شمال ایران زندگی می‌کرد بنا به ظاهر به قصد زیارت جدش، میرزا علاء الدین محمد- متوفی در اوایل قرن ششم قمری و مدفون در نایین در تکیه‌ای به همین نام- به نایین وارد شده و مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد. فشارهای حاکمان سنی مذهب به شیعیان در برخی مناطق شمال ایران، علت اصلی ورود شرف الدین علی به نایین بوده است.